MOOC موک
massive open online course موک چیست؟ تعریفی که ویکیپدیا از موک (MOOC) ارائه داده است، عبارت است از: دوره آنلاین انبوه و باز. در واقع…
سیگما یکی از حروف الفبای یونانی و در علم آمار از شاخصهای مهم پراکندگی به نام انحراف معیار و در واقع مقیاسی برای سنجش انحراف است ؛ سیگما بیانگر آن است که یک فرآیند چه اندازه از حالت مطلوب خود منحرف شده است ، لذا در واقع استعاره ایست برای دقت فوقالعاده در کاهش هزینههای کیفیت . استعاره ای که اهمیت محاسبات دقیق در فرآیند تولید و ارایه خدمات را مورد تاکید قرار می دهد . شش سیگما یعنی رسیدن به سطحی از کیفیت تولیدات و ارایه خدمات که خطای فرآیندهای کاری به میزان ۳.۴ در یک میلیون موقعیت کاهش یابد ؛ این در حالیست که سطح کیفی سه سیگما که طی دهههای گذشته مورد قبول بود ، اکنون به دلایل مختلف از جمله افزایش پیچیدگی و حساسیت تکنولوژی و نیز بالا رفتن انتظارات مشتریان ، سطحی قابل قبول به شمار نمی آید. شش سیگما یک استراتژی تحول سازمانی است ؛ استراتژی تحولی شش سیگما ، سیستمی است که موجب توسعه و گسترش متدهای مدیریتی ، آماری و نهایتا حل مشکلات شده و به کمپانی امکان جهش و تحول را می دهد . احراز کیفیت برتر و افزایش قابلیت اعتماد در محصولات تولید شده و مونتاژ شده نیازمند چارچوبی است که به قابلیتهای سازمان در زمینههای مدیریت ، کاربرد اطلاعات و تکنولوژی ، یکپارچگی ببخشد ؛ برای استفاده از اطلاعات ، وجود یک سری ابزارهای آماری که بتوان بوسیله آنها عملکرد فرآیندها و تولیدات را بهینه نمود ، بسیار ضروری است . در دنیای رقابتی امروز ، کیفیت خوب یک ویژگی تجملاتی نیست بلکه از دیدگاه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان یک نیاز بنیادی است .
فرض کنید در یک شرکت تولیدی که قطعات خاص را برای پراید تولید میکند، شش سیگما قرار است اجرا شود.
مرحله اول- مشخص میکنیم که قرار است روی چه قسمتی کار کنیم یعنی قرار است خطای کدام قسمت را کاهش بدهیم، فرض کنید تعداد قطعات محصول شماره ۲ انتخاب شد(چگونگی انتخاب مساله مهمی است).
مرحله دوم- با استفاده از علم آمار و بر اساس یک سری اصول و استاندارهایی که دارد وضعیت کنونی تولید از نظر تعداد قطعات معیوب در یک میلیون قطعه تولیدی را اندازه میگیرد و یک امتیازی به وضعیت کنونی تولید میدهد. در اصل بر اساس استانداردی که خودش دارد میگوید شما در این سطح از کیفیت تولید قرار میگیرید.
مرحله سوم- تحلیل میکند که مشکل از کجاست. یعنی علت اینکه این تعداد از قطعات معیوب تولید شدند چه بوده است.
مرحله چهارم- راهکار بهبود ارائه میدهد یعنی پیشنهاد میدهد که برای بهبود چکار باید کرد، چه فرآیندی باید اصلاح بشود، چه چیزی باید تعویض بشود و …
مرحله پنجم- بعد از اصلاح در بازههای زمانی مشخص دائما وضعیت جدید را کنترل میکند و سطح کیفیت تولید را دوباره اندازه گیری میکند که ببیند وضعیت چقدر بهتر شده است. کار درست این است که اینکار دائما تکرار بشود یعنی “بهبود مستمر”