در قلمرو آموزش، نیازسنجی به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی و ضروری فرآیند برنامه ریزی در نظر گرفته میشود و هر جا که مسأله تدوین طرحها و اتخاذ مجموعه ای از تدابیر آموزشی مطرح باشد، از نیازسنجی به طور مکرر یاد میشود. به بیانی دیگر، وجود و تشخیص نیازهای آموزشی کارکنان گامی اساسی در طراحی برنامه های آموزشی سازمانها میباشد. شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیشنیاز یک سیستم آموزشی موفق است. مدل مناسب جهت انجام نیازسنجی آموزشی مدلی است که پاسخگوی الزامات خارجی و داخلی سازمانها در شرایط متحول کنونی باشد. یکی از این مدلها، مدل نیازسنجی (DACUM ( Developing a curriculum است که روشی مؤثر برای تجزیه و تحلیل یک شغل یا حرفه میباشد که مبتنی بر سه فرض و منطق به شرح زیر است:
۱- کارکنان خبره دقیق تر از سایر افراد میتوانند شغل یا حرفه خود را توصیف و تعریف نمایند.
۲- یک راه مؤثر برای تعریف و تبیین یک شغل یا حرفه عبارت از توصیف دقیق وظایفی است که کارکنان خبره انجام میدهند.
۳- انجام درست هر وظیفه مستلزم به کارگیری دانش، مهارتها، ابزارها و رفتارهای مثبت کارکنان میباشد.
روش دیکوم به دلایل مختلفی منحصر به فرد است. وقتی که آن را با مصاحبه، مشاهده و بسیاری دیگر از رویکردهای سنتی تحلیل شغل و نیازسنجی مقایسه میکنیم، قدرت ناشی از ترکیب ویژگیهای این روش، آن را به مؤثرترین و با کیفیت ترین فرآیند تحلیل در دسترس در حال حاضر تبدیل می سازد. از جمله این مزایا میتوان به تعامل گروهی، قدرت طوفان مغزی تقویت شده، همیاری گروهی، اجماع نظر گروهی، آینده محوری، پذیرش و حمایت نتایج توسط کارکنان و یادگیرندگان، پیامد جامع، کیفیت بالا و هزینه پایین اشاره کرد.
به طور کلی نیازسنجی به روش دیکوم دارای هفت گام است که عبارت اند از:
- آشنایی کارکنان خبره با فرآیند DACUM
- تعریف و شناسایی شغل مورد بررسی
- شناسایی مسئولیت ها و وظایف اصلی
- شناسایی فعالیت های کاری مرتبط با هر وظیفه اصلی
- بازبینی و پایش وظایف و تکالیف استخراج شده
- شناسایی دانش ها و مهارت های مورد نیاز برای انجام هر تکلیف
- تعیین میزان اهمیت ، فراونی و سطح یادگیری انجام هر تکلیف
بدون دیدگاه