خطای هاله ای در ارزیابی عملکرد کارکنان
“ خطای هاله ای ” بیانگر نوعی ارزیابی است که در اثر آن مدیر یک جنبه مثبت از عملکرد کارمند را چنان برجسته میسازد که سایر جنبههای کاری وی تحت الشعاع آن قرار می گیرد.
اگر کارمندی که خوب صحبت میکند، ظاهر دلپسند، آراسته و تاثیرگذاری دارد یا درجه تحصیلی بالاتری در مقایسه با همکارانش ارائه کرده است را حتی وقتی این ویژگیها ارتباط چندانی با شغل یا نقش محوله به او ندارد، بالاتر از بقیه کارکنان ارزیابی کنیم دچار این خطا شدهایم. کارمند خلاقی که به دلیل بینظمی کمتر از آنچه حق اوست ارزیابی میشود یا کارمندی غیرخلاق که به دلیل نظم و انضباط بیش از استحقاقش ارزیابی میشود و پاداش میگیرد از مصادیق این نوع خطاست. با وجود آنکه انجام این توصیه کار آسانی نیست، به مدیران توصیه شده است که تلاش کنند تا رفتارهای مختلف، ویژگیهای متفاوت و عملکرد کارکنان درحوزهها و پروژههای مختلف را حتی الامکان مستقل از یکدیگر ارزیابی کنند و اجازه ندهند که یک ویژگی و رفتار مثبت یا منفی، بقیه آنها را تحت الشعاع خود قرار دهد. یکی از رایجترین ویژگیهای کارمند که مدیران را به دام این تله میکشاند تبعیت، دستورپذیری و فرمانبرداری اوست، ما کارمندی را که با ما و دستوراتمان سازگارتر و موافقتر است، وقتی حرف می زنیم با تکان دادن سر، ما و مواضع ما را تایید می کند و کلمات ما را یادداشت میکند بالاتر از عملکرد و رفتار واقعی او ارزیابی میکنیم در حالی که ممکن است او فاقد سایر ویژگیها و رفتارهای مهم و لازم برای موفق بودن باشد.
خطاهای دیگری نیز ممکن است ناخودآگاه صحت ارزشیابی را تحت تاثیر قرار دهند که از محدوده این مقاله خارج است. این نوع اشتباهات میتوانند به سرعت اثربخشی یک سیستم ارزیابی را از بین برده و در غایت به روحیه کارمند صدمه بزنند.
چه کار کنیم که تحت تاثیر این خطا قرار نگیریم؟
افراد در ارتباط با محیط خود غالباً به دو صورت تکانشی یا تاملی عمل می کنند. افراد تکانشی در واکنش ها و تصمیم ها سریع عمل می کنند و کمتر فکر خود را درگیر ساخته و متکی بر هیجانات هستند ولی افراد تاملی اینگونه نیستد، این افراد سعی می کنند با تفکر و صبر بیشتر با محیط خود تعامل کنند.
برای در امان ماندن از آسیب های اثر هاله ای پیشنهاد می شود صبور باشید و تامل و تفکر کنید. برای تفکر کردن نیز شما نیاز به دانش و اطلاعات کافی دارید بنابراین آگاهی، لازمه و عنصر اصلی تفکر شماست. برای مثال در انتخاب همسر اگر شما آگاهی و اطلاعات کافی و در نتیجه درک لازم را داشته باشید تنها یک عامل مشخص نمی تواند شما را به اشتباه بندازد. اگر در ارتباط با خرید کالایی نیز شما اگر اطلاعات کافی داشته باشید غلوها و توصیفات ناصحیح فروشنده نمی تواند شما را به اشتباه بندازد و یا حداقل احتمال اشتباه شما را کاهش می دهد.