حل مسئله (Problem solving) فرآیندی آگاهانه، منطقی، تلاشبر و هدفمند است در جهت یافتن راهحلهای مؤثر یا سازگارانه برای مسائل و مشکلات زندگی. مهارت حل مسئله عبارت است از فرآیند شناختی و رفتاری که توسط فرد هدایت میشود و فرد سعی میکند با کمک آن، راهحلهای مؤثر یا سازگارانه برای مسائل زندگی روزمره خویش پیدا کند. به این ترتیب این مهارت یک فرآیند آگاهانه، منطقی، تلاشبر و هدفمند است. برای رسیدن به بهترین راه حل لازم است از مراحل زیر به شکل گام به گام عبور کرد:
۱- تعریف دقیق مسئله: شناخت درست مسئله شما میتوانید به شکلی عقلانی وارد فرآیند حل مسئله شوید.
۲- بارش فکری: بارش فکری یعنی اینکه فرد ذهن خود را باز بگذارد تا ذهن بدون سانسور هر راه حلی را که به نظرش میآید، چه خوب و چه بد، چه سازگارانه و چه ناسازگارانه، آزادانه بیان کند.
۳- ارزیابی راه حلها و انتخاب بهترین راه حل: در این مرحله هریک از راه حلهای به دست آمده مورد ارزیابی قرار میگیرند و فرد سودمند بودن یا نبودن آنها را برای رسیدن به راه حل مناسب ارزیابی نموده و پیامدهای آن را با خود و دیگران مورد قضاوت قرار میدهد.
۴- اجرای راه حل و بازبینی: در این مرحله به اجرای راه حلی که اولویت دارد و متناسب با سیستم ارزشی فرد است پرداخته میشود. بعد از اجرای راه حل به پیامدهای آن راه حل توجه میشود، چنانچه پیامد رضایت بخش بود مسئله حل شده و فرآیند حل مسئله پایان مییابد. چنانچه راه حل مؤثر نبود فرد باید از راه حلهای دیگری که در اختیار دارد استفاده نماید. این روند زمانی پایان مییابد که دیگر موقعیت برای فرد مشکل آفرین نباشد و فرد به اهداف خود دست پیدا کرده باشد. اگر اجرای هیچکدام از راه حلها مؤثر نبود این مراحل مجدداً از ابتدا شروع میشود. احتمالاً اشکالی در جریان هرکدام از مراحل ممکن است وجود داشته باشد. مثلاً ممکن است مسئله به خوبی تعریف نشده باشد و اهداف غیر منطقی باشند و…
نکات مهم در فرآیند حل مسئله
- در این فرآیند مهم مدیریت مسئله است نه الزاما حل کردن آن بنابراین باید از شتابزدگی پرهیز کرد. توجه داشته باشید که زمانبندی بهترین برنامهها هم به علت شرایط ناخواستهای که ممکن است پیش بیاید، ممکن است تغییر کند.
- راه حلها و برنامه عمل باید انعطاف پذیر باشند. انتظار این را داشته باشید که بعضی چیزها مورد بازبینی قرار بگیرند.
- خطاهای شناختی مثل اینکه هرگز این مسأله حل نخواهد شد (تفکر همه یه هیچ) یا این مسئله به بخشهای دیگر زندگیام سرایت خواهد کرد (تعمیم)، فرد را در برابر اتخاذ روشهای مناسب حل مسئله ناتوان خواهد کرد بنابراین اینجا نیز لازم است افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید.
یک داستان آموزنده درباره ی هنر حل مسئله :
پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.
پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر بیل گیتس است.
پسر: آهان اگر این طور است، قبول است. پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید: برای دخترت شوهری سراغ دارم.
بیل گیتس: اما ازدواج برای دحتر من خیلی زود است.
پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیر عامل بانک جهانی است.
بیل گیتش: اوه که این طور! در این صورت قبول است.
بالاخره پدر به دیدار مدیر عامل بانک جهانی می رود.
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیر عامل سراغ دارم.
مدیر عامل: اما من به اندازه ی کافی معاون دارم!
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیر عامل: اوه، اگر این طور است، باشد و معامله به این ترتیب انجام می شود.
بدون دیدگاه